در اخبار این چند روز آمده بود که در حضور امیر سرتیپ امیر حاتمی، وزیر دفاع دولت، خط تولید موشکهای هوا به هوای «فکور» افتتاح شد. کسانی که اندکی با تکنولوژی موشکی آشنا هستند میدانند که ساخت این گونه موشکها چقدر دشوار است. (تقریبا یکی از پیچیده ترین تکنولوژی های موشکی را نیاز دارد. زیرا هم منبع شلیک موشک متحرک است و هم هدف...) انصافا از خود بپرسیم در کدام حوزه و زمینه هایی تفکر جهادی و انقلابی غلبه داشته و نتیجه نگرفته ایم و روز به روز به سطح برترین قدرتهای جهانی نزدیک نشده ایم؟! و برعکس؛ یعنی در کدام حوزه و میدانی (از سیاست گرفته تا فرهنگ و اقتصاد و غیره) تفکراتی غیر جهادی و انقلابی حاکم شده اند و نتیجه بخش بوده اند؟! در چه مواردی از تفکر دنیای کفر و استکبار پیروی کرده ایم و به معنای واقعی کلمه، افتضاح و ناکامی به بار نیامده است؟! از بانکداری گرفته تا مکاتب اقتصادی و اصول دیپلماسی و مبانی فرهنگ و رسانه و ... هر جا که به نظریه های دیگر مراجعه کرده ایم، قافیه را باخته ایم.
این روزها در فضاهای مجازی دوباره کفر و الحاد فرصت گیر آورده اند و چپ و راست عرض اندام میکنند. یکی از مواردی که روی آن زیاد مانور میدهند و اراجیف می بافند، آیات جهادی قرآن کریم و تاریخ جنگهای صدر اسلام است. مدام تکرار میکنند که اسلام دین خشونت و جنگ طلبی و خونریزی ست. جالب اینجاست که در همین مواضع و سخنانشان خشونت و نفرت و توحش موج میزند! و مدام رجز میخوانند که بزودی قدرت خواهند گرفت و چگونه طرفداران دین و دیانت را تکه و پاره خواهند کرد!! یعنی آنقدر شعورشان نمی رسد که حداقل خودشان، وقتی دارند بر علیه جنگ و جهاد اباطیل می بافند، این قدر جنگ طلبانه و خشن موضع گیری نکنند. واقعا که انسان به چشم خود میبیند مخالفان و دشمنان خدا چقدر از شعور و تعقل بی بهره اند و چقدر حق با آیات قرآن کریم است که اینها را مشتی نادان یاد میکند!! وگرنه چطور ممکن است که آدم در اعلام مخالفت با جنگ و جهاد، جنگ طلبانه حرف بزند؟! و مواضع و حرفهای خودش ثابت کند حق با طرف مقابل است؟! بگذریم.
این جهان، جهان کثرت زدگی و تفرقه است. جهان کون و فساد و تضاد است. جهان محدودیت و رقابت است. آتش برای اینکه آب نباشد و آتش باشد، باید ضد آن باشد. اگر اشیا و پدیده های جهان متضاد و متباین و جدای از هم نبودند، اصلا دنیایی وجود نداشت. چیزی با چیزی فرق نداشت. هر چیزی برای بودن و ماندن در این دنیا، باید دیگری نباشد و با دیگر چیزها متفاوت باشد. این یعنی اصالت داشتن جهاد و به همین دلیل است که در این جهان صلح یک هدف و مقصود است. و صالحین مقامی بالاتر از مجاهدین دارند، اما نه به این معنا که سازشکارند! اتفاقا برای صالح شدن باید تمام عمر مبارزه کرد. باید با ریشه های فتنه و فساد جنگید. جهادی که از درون آغاز میشود و به بیرون میرسد. جهاد اصغر بخش کوچکی از گستره وسیع جهاد اکبر است. اصل معنای جهاد، جنگیدن با نفس و نفسانیات است.
مثلا در عرفان اسلامی به جوینده حقیقت میگویند سالک مجاهد. (که جهد و اجتهاد نیز از همین ریشه است) و یا در عرفان سرخپوستی، حرف از سالک مبارز می زنند. بسیاری از فضایل روحی و اخلاقی ریشه در همین جهاد و مبارزه دارند. مثلا فضایلی چون شجاعت، صبوری، استقامت، هوشیاری، سخت کوشی و غیره، همگی در میدانهای جهاد و مبارزه است که معنای واقعی خود را می یابند. قرآن کریم بارها متذکر میشود که شیطان دشمن شماست. با او دوستی نکنید. یا در آیه 76 از سوره مبارکه نسا دقیقا مبارزه با طاغوت را مبارزه با دوستان و اولیای شیطان یاد میفرماید. الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا ... کسانی که ایمان آورده اند در راه خدا کارزار میکنند و کسانی که کافر شده اند در راه طاغوت می جنگند پس با یاران شیطان بجنگید که نیرنگ شیطان [در نهایت] ضعیف است ...
یکی از نخستین رذایل و ویژگیهای منفی کسانی که اهل جهاد و مبارزه نیستند، غفلت است. غفلتی که باعث میشود خیلی دیر متوجه دشمنی و حرکات خصمانه حریفان شوند. این افراد مثلا خیلی دیر متوجه میشوند که در دیپلماسی خارجی، آمریکا با آنها چه کرده است و از کی اعلام جنگ نموده و حتی عملی وارد آن شده است. مثل کسانی می مانند که مثلا در یک مجلس، کسی مستقیما به آنها توهین میکند و باورشان نمیشود. تا وقتی چند ساعت گذشت و رفتند خانه خودشان، تازه متوجه شوند طرف چه گفت و چه کرد؟! لبخندهای بی معنی و عدم واکنش این افراد به معنای صبوری و گذشت شان نیست. بلکه به دلیل همین عدم باور و غفلت زدگی است. وگرنه چنین افرادی اتفاقا به مراتب کینه ای تر از دیگران هستند و به این راحتی گذشت نخواهند داشت...
۷ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۰
کد خبر: 612274
واقعا که انسان به چشم خود میبیند مخالفان و دشمنان خدا چقدر از شعور و تعقل بی بهره اند و چقدر حق با آیات قرآن کریم است که اینها را مشتی نادان یاد میکند!! وگرنه چطور ممکن است که آدم در اعلام مخالفت با جنگ و جهاد، جنگ طلبانه حرف بزند؟!
نظر شما